بیروت می سوزد.و من دوستت دارم بند اول از شعر شش بندی "بیروت تحترق.و احبک.نزار قبانی" وقتی که بیروت می سوخت و آتش نشانها لباس خونی آن میشستند و در تلاش برایآزادی گنجشکهای زندانی بر گلهای گچبری شده بودند من پا در خیابانها روی (شعله های) آتشهای سوزان و ستونهای واژگون و تکههای شیشه ی شکسته دوان بودم در جست وجوی چهرهی تو. که چنان کبوتری گرفتارِ چنبره ی زبانه های آتش بود میخواستم به هر قیمتی بیروت دیگرم را نجات دهم همان بیروتی که تنها… بیروت ,دوستت دارم منبع
درباره این سایت